کاروان مورد علاقه لندن شعبه جدیدی در کاونت گاردن دارد و با غذاها، نوشیدنی ها و فضای درجه یک ناامید نمی شود.
میخواهم زن هزارهای کامل را به تصویر بکشید: او زیبا، شیک، سرگرمکننده، آنقدر ثروتمند است که در عین اینکه از انقلاب طبقاتی اجتنابناپذیر جان سالم به در میبرد، جذاب باشد. و در کاروان غذا می خورد.
کاروان کاونت گاردن نشان دهنده نیروانا واقعی برای جمعیت 30 تا 40 ساله است که ظاهراً طوری طراحی شده است که کاملاً برای حواس این جمعیت شناسی طراحی شده است.
روشنایی؟ آرام آرام، در حالی که هنوز نور کافی برای خواندن راحت منو وجود دارد.
موسیقی؟ تصور کنید “Smells Like Teen Spirit” با صدای عالی پخش شود تا امکان مکالمه فراهم شود.
کارکنان؟ فوق العاده است، باعث می شود فکر کنم آنها باید آخرین بررسی من را خوانده باشند.
و غذا و نوشیدنی؟ میخواهم بگویم من را شروع نکنید، اما این بیشتر هدف این مقاله است.
من و دوستم، برای ثبت، با پیروی از توصیه منوی سفارش 2-3 بشقاب کوچک (براتا، کروکت جامون و نان ذرت jalapeño)، یک بشقاب بزرگ (پای اردک کانفیتی) و یک کاسه شروع کردیم. (با حمص و فلافل شکسته).
بوراتا ناامید کننده ترین آیتم عصر بود، عمدتاً به دلیل متوسط بودن در مقایسه با بقیه غذاها – اگرچه لذت زیبایی شناختی از دیدن صورتی شدن بوراتا توسط چغندرهای همراه، یک جایزه تسلی بخش بود.
با این حال، کروکت های جامون و دودی سان سیمون، تقریباً زندگی را تغییر می دادند.
این غذا با ظاهری ترد، پر کردنی که به نحوی از لخت شدن جلوگیری میکرد و یک آیولی زعفرانی خوشمزه، من را متقاعد کرد که هرگز نمیتوانم هیچکس دیگری را به این اندازه دوست داشته باشم.
سپس نان ذرت jalapeño آمد. سپس من آمدم، در کاروان کاونت گاردن به زانو در آمدم و اقلام جالاپینو، ذرت و آهک را به عنوان خدایان جدید، به عنوان تثلیث مقدس شخصی خود پرستش کردم.
شاید 10 ثانیه طول کشید تا به طور کامل بفهمم که این طعم چقدر خوب است- وقتی که هالاپینو روی من فرو رفت و کاملاً با طعم های دیگر ترکیب شد، به شکل موجی آمد.
احساس می کردم بهترین دوستم در دهانم جا به جا شده است.
سپس برق اصلی آمد. افشای کامل: من پای اردک confit را عمدتاً به این دلیل سفارش دادم که نمی دانستم confit یعنی چه و کنجکاو بودم.
و چه تصمیم درخشانی بود- پوست ترد بود، کره گوشت و استخوانش ریخته بود، و کاولو نرو و سالسا ورده برشته شده طعمهای رایگانی ارائه میداد که غذا را لقمه به لقمه جالب و متنوع نگه میداشت.
کاسه آخر، مخلوطی از حمص، فلافل شکسته، هریسا، بلغور، خیار شور سماق و حلومی که انتخاب کردیم به آن اضافه کنیم، پایانی دوست داشتنی برای غذای اصلی بود. در حالی که فلافل طعمدهندهترین نبود، طعمهای هریسا و هوموس واقعاً میدرخشیدند، و تخته مطلق حلومی مطمئناً به نظر من آن را افزایش داد.
غذا را با نوشیدنی و دسر به پایان رساندیم: یعنی مارگاریتای سرآشپز (با تکیلا بلانکو، مزکال، آگاو و گریپ فروت)، اسپریتز لندن (با جین، ریواس، لیکور برگ انجیر، رز لیلت و پروسکو) و بستنی وانیلی با سس کارامل نمک اسپرسو.
بهعنوان یک دوستدار تکیلا، انتظارات زیادی از مارگاریتا داشتم و این مطمئناً مطابق با آنها بود.
در یادداشت های من کلمه “نمکی” در رابطه با کوکتل سه بار زیر خط کشیده شده است، در کنار صورتک های متعدد، پس چگونه می خواهید تفسیر کنید.
من همچنین دریافتم که گریپ فروت یک افزودنی الهام گرفته شده است، و در عین حال که هنوز یک مارگاریتا است، نه یک پالوما، کمی تلخی به آن اضافه می کند.
اسپریتز لندن نیز کاملاً زیبا بود، به ویژه لیکور انجیر این نوشیدنی را به یک خواهر بزرگتر و جالبتر از Aperol spritz ارتقا میداد.
بستنی که با «به تعداد قاشقهایی که نیاز دارید» سرو میشد، پایان عالی برای غذا بود.
وانیل آنقدر چشمگیر بود که باعث شد از بیاعتنایی به طعم بستنی پشیمان شوم، با سس غلیظی که طعم نمک، اسپرسو و کارامل را به خوبی متعادل میکند تا یک ترکیب خوشمزه ایجاد شود.
به طور کلی، به نظر می رسد وضعیت کاروان به عنوان یک مکان برای گرسنه ها و در عین حال شیک پوشان، در شعبه کاونت گاردن بدون رقابت باقی بماند. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، همیشه می توانید من را در گوشه ای پیدا کنید که نان ذرت را روسری کرده ام.